داشتم به این فکر می کردم که دیگه فکر کردن به این که کجایی و با کی حرف می زنی، ناراحتم نمی کنه. یعنی هیچ حس خاصی بهم دست نمی ده وقتی مرور می کنم روابطتت و اتفاقات احتمالی رو. حتی دیگه نمی دونم دوست دارم که ازت خبری بشنوم یا نه؛ می دونی؟ این بزرگترین ضربه ایی بود که می تونستی به من، خودت و رابطمون بزنی؛ این که دیگه برام مهم نباشه چه اتفاقی میوفته و سعی نکنم تا خرابه ها رو، درست کنم. تو راست می گفتی، آدم خودخواهی بودی که من رو کنارت نگه داشتی، تا حسی رو بهت بدم که دیگران نمی تونستند حتی درکش کنند. 

داشتم به این فکر می کردم که هر روز، کمتر از قبل دلتنگت می شم و از این آدمی که من رو بهش تبدیل کردی، ناراحتم.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

هایک ویژن شرکت مسافربری تعاونی ۵ کیان سفرپاسارگاد Maha بروزترین مهندسان معماری فرست گیم | قالب رزبلاگ حرفه ای Alaina Lisa قاضی دادگستر Sheryl آموزش طراحی لوگو